
مهسا دیزاینر باکس های گل، گُل سِتان هست که ما با مهسا مصاحبه ای داشتیم و اینجا منتشرش می کنیم تا شما هم بیشتر باهاش آشنا بشید تا بتونید با دیزاین های گلها ارتباط بیشتری برقرار کنید و بتونید بهترین انتخاب را داشته باشید. با ما همراه باشید
مهسا کمی در مورد خودت برامون بگو، متولد چه ماهی هستی، تحصیلاتت در چه رشته ای هست و اینکه به چه درسهایی علاقه داشتی؟
متولد اردیبهشت ماه، یکی از بهترین فصلهای آرامش و هارمونی طبیعت هستم. لیسانس معماری و فوق لیسانس معماری داخلی دارم و میتونم بگم معمار سادگی و صراحتم.
معماری که همیشه به گل فکر میکرده و درسهایی رو دنبال میکرد که به هنر و زیبایی ربط داشته باشه.
چند ساله که در زمینه گل و گل آرایی فعال هستی و علت علاقه ات چیه؟
سالهاست که در تجسم خودم با گل و دشتی سر سبز رویا پردازی میکنم،
مشخصا ۱.۵ ساله که در زمینهی گل و گلآرایی و دیزاین باکس گل و سبد گل فعالیت جدیتری میکنم. و همیشه اولیت اول من دیزاین گل با گل های تازه و ماندگار بوده.
علاقمندیهات چیه و چه تاثیری بر روی سبک هنری مورد علاقه ات داشته؟
علاقهمندی من بیشتر به خلق کردنه! حالا خلقی که سریعتر به نتیجه برسه و بتونم احساسی که تولید میشه رو حس کنم و تجربهی مخاطبم رو ببینم. مثل: نقاشی، کنجکاوی در مسیر گرافیستها و دستی هم توی کار معمارها.
البته که همهی اینها، با سالها تجربه، من رو به سمت سادگی و صراحت در بیان آورده
دوست داری مخاطب از دیزاین های تو چه احساسی داشته باشه؟
خواسته قلبی من اینه که آدمها عشق رو تجربه کنن و از قدرت عشق و سادگی بیدار بشن.
سبکی که گلها رو دیزاین می کنی چیه؟
ساده و پر از رمز و راز، سادهای که پر از تجربه است نه از بی تجربگی ساده باشه.
چه رنگ و چه گلی رو دوست داری؟
اگر چه همه گلها برای من زیبا هستند اما از میون گلها، گلهایی که خلوص و سفیدی دارند، مثل ارکیده رو بیشتر دوست دارم.
در اوقات فراغت خودت چیکار می کنی؟
اوقات فراغت رو به تجسم و رویاپردازی می گذرونم از تمام چیزایی که خوندم و نخوندم!
به نظرت چرا گلها می تونن یک هدیه مناسب باشن برای هر فردی؟
گل نماد “عشق” است و ما آدم ها به دنبال “عشق”

آیا خودت هم توی خونت گل داری و از گل ها برای دیزاین خونه استفاده می کنی؟
من اعتقاد دارم که هر روز باید در محیط اطرافمون به خصوص در خونه گل وجود داشته باشه و جایی که گل نباشه خالی از احساسه
چیزی هست که دوست داشته باشی به مخاطب هات بگی؟
قسمتی از دست نوشته هایم که چند سال پیش نوشته بودم را دوست دارم باهاشون به اشتراک بزارم:
حدود ده سال پیش بود، وقتی ١٩ سالم بود، دانشجوی معماری بودم. کاری نکرده بودم. کمکی به یک هم نوع نکرده بودم… سوداهای زیادی در سر داشتم و بیشتر اوقات به تاثیرگزاری فکر می کردم به اینکه کیفیت زندگی آدما با دستای خودشون با انتخابای خودشون روز به روز ارتقا پیدا کنه… حالا نه اینکه بخوام ایده آل گرا باشم و گنده گنده حرف بزنم. چشامو می بستمو به آرامش فکر می کردم، به زیبایی و ایجاد حس ِخوب! با سپردن خودم به نسیم، سادگی رو تجربه می کردم… ، همیشه تو یه گندمزار و دشتی سر سبز، با پرتوهای گرم خورشید، عشق و صراحتِ طبیعت رو لمس می کردم… خلاصه که کیف می کردم با خیال و تجسم خودم…
اون روزا شروع کردم فقط به حرکت کردن، با اشتیاق تمام، مثل حرکت یه قطار ، فقط حرکت کردم، منظره های زیادی دیدم، بالا و پایینای حرکت کردن، خستگی، اشتیاق، کنجکاوی پیچ های مسیر و … همه و همه امروز از من معماری ساخته برای خلق لحظه هایی با احساس، خلق لحظاتی ساده و پر از عشق…
این روزها میان دغدغه های اجتماعی،نبض ِ من این است؛
“نبض من در صراحت، سادگی و سبکی تندتر می زند….و سادگی همیشه برایم سمبل ماندگاری و اصالت است….”
برخی از گلآراییهای مهسا را در باکس گل و سبد گل را میتوانید در زیر ببینید: